معانی و نمودهای مختلفی برای غرور بی جا وجود دارد و در این پست به شما کمک میشود تا متوجه شوید آیا مغرور بودن به ضررتان تمام میشود؟
بسیاری از مواقع غرور ما باعث عدم موفقیت ما میگردد.آگاهی از این که چه زمانی غرور، جلوی ما را در رسیدن به اهدافمان میگیرد (مخصوصا در بازاریابی شبکه ای) کمک بسیاری به پیشرفت ما میکند.
بدیهیات
اگر یک نفر جلوی همه خودش را میگیرید و مغرورانه رفتار میکند، سخت در اشتباه است.هیچ وقت از ابتدا نمیتوان تعیین کرد کسی را که ملاقات میکنیم چه شخصیت و تفکراتی دارد.
یک اشکالی که اکثر مردم دارند این است که نمیدانند چه طور ارتباط برقرار کنند.بعضی ها خودشان را میگیرند چون نمیدانند چگونه باید ارتباط بگیرند.پس درآن لحظه ساده ترین کار را انتخاب میکنند و ساده ترین کار این است که خودشان را بگیرند!
این مسئله در بازاریابی شبکه ای خیلی اتفاق می افتد.حرف زدن با کسی که تازه با او آشنا شده اند برایشان میشود سخت ترین کار دنیا!
اگر همیشه برخورد مناسبی با دیگران داشته باشیم و آماده یادگیری باشیم، در اکثر مواقع بازخورد خوبی هم دریافت میکنیم.
غیر بدیهیات
یکی از حالات نامحسوسی که غرور افراد به ضررشان تمام میشود، زمانی است که از یک نفر درخواست کمک و راهنمایی کنند و بعد به او بگویند که چرا راهنماییش به درد نمیخورد.البته واضح است که نباید از هر کسی مشورت خواست.از افرادی باید کمک گرفت که درآمد، موقعیت و زندگی ای که ما میخواهیم را به دست آورده اند، نه کسی که هنوز درگیر پول هست و با زحمت زندگی میکند.
بروس لی این نقطه ضعف در افراد را به خوبی آشکار میکرد.رزمی کارها از همه جای دنیا می آمدند که توسط بروس لی آموزش ببینند.زمانی که یک نفر تصمیم میگرفت آموزه های بروس لی را دنبال کند، معمولا بیشتر از 10 سال مشغول به هنرهای رزمی بود و خیلی در این زمینه مهارت داشت.بروس لی آنها را مینشاند و دو لیوان آب به آنها نشان میداد.یکی کاملا پر بود و دیگری تا نیمه پر.به آنها میگفت شما پیش من آمده اید چون من را در هنرهای رزمی داناتر میدانید.لیوان پر نماد بروس لی بود.آنها هم برای خود از قبل دانشی داشتند و لیوان نیمه پر نماد آنها بود.بروس لی به آنها میگفت برای این که بتوانند از او یاد بگیرند باید لیوان خود را خالی کنند!
البته مشخص است دانسته هایی که از قبل دارید، خوب و مفید هستند و آنها را همچنان در نظر داشته باشید ولی برای این که بتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید باید گیرایی خود را بیشتر کنید.
اگر به این اندازه با هوش هستید که درخواست کمک و راهنمایی کنید (که خیل خوب است چون همه این طور نیستند) عمل کردن به راهنمایی داده شده را نیز بدون فکر کردن به احتمال نتیجه ندادن، با آن ترکیب کنید.دلایلی که ممکن است نکته گفته شده کارآمد نباشد را تحلیل نکنید.شروع به کار کنید و ببینید چه نتیجه ای میگیرید و براساس آن عملکرد خود را تنظیم کنید.
ولی من خیلی بلدم!
هیچوقت خودتان را مانند کسی که همه چیز را میداند جلوه ندهید.پذیرش و آمادگی این را داشته باشید که نکات مثبت را از هر کسی یاد بگیرید.هیچوقت فکر نکنید داناتر از آن هستید که بخواهید از کسی چیزی یاد بگیرید.چه بلد باشید چه نباشید، همیشه یا در حال رشد کردن هستید یا در حال تضعیف شدن.اگر فکر میکنید همه چیز را میدانید، دیگر رشد نمیکنید و همینطور هیچ کس نمیخواهد به شما کمک کند چون انسان ها از کسی که "خود بزرگ بین" باشد، خوششان نمی آید!